بدون عنوان
سلام
پاییزم از راه رسید و سرما هم باهاش داره کم کم میاد دیگه
پارسا سرما خورده و امروز با باباش و مادر بزرگش رفتن دکتر (مامان باباش)
اومدن دم اداره و بچه ام کلی گریه کرد .
دیگه جونم بگه براتوون 28 ام شهریور تولد مامان مسی بود با خاله و فاطی عمو و بابا رفتیم پارک
پسرم اونجا با یه دختره دعواش شد و من خوشحال که یاد گرفته از خودش دفاع کنه
پسرم روز به روز دایره لغاتش گسترده تر میشه مثلا این روزا
دوو : دوغ
ابمیمی: ابمیوه
و خیلی کلمات دیگه که الان یادم نیست
الانم رفته خونه بابابزرگش مام ظهر میریم همونجا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی